مطرب عشق ابدم زخمه عشرت بزنم
ریش طرب شانه کنم سبلت غم را بکنم
تا همه جان ناز شود چونک طرب ساز شود
تا سر خم باز شود گل ز سرش دور کنم
چونک خلیلی بدهام عاشق آتشکدهام
عاشق جان و خردم دشمن نقش وثنم
مطرب عشق ابدم زخمه عشرت بزنم
ریش طرب شانه کنم سبلت غم را بکنم
تا همه جان ناز شود چونک طرب ساز شود
تا سر خم باز شود گل ز سرش دور کنم
چونک خلیلی بدهام عاشق آتشکدهام
عاشق جان و خردم دشمن نقش وثنم
رخ نفسی بر رخ این مست نه
جنگ و جفا را نفسی پست نه
سیم اگر نیست به دست آورم
باده چون زر تو بر این دست نه
ای تو گشاده در هفت آسمان
دست کرم بر دل پابست نه
پیشکشم نیست بجز نیستی