به شغل جهان رنج بردن چه سود
که روزی به کوشش نشاید فزود
جهان غم نیرزد به شادی گرای
نه کز بهر غم کرده‌اند این سرای
جهان از پی شادی و دلخوشیست
نه از بهر بیداد و محنت کشیست
من که شور عشق بازی در جهان انداختم
من که شور عشق بازی در جهان انداختم
نیم شب سجاده در کوی مغان انداختم
دیدم آنجا مجمعی از شب روان زنده دل
جهد کردم خویشتن را در میان انداختم
درباره
نظامی گنجوی ,
بسم‌الله الرحمن الرحیم
هست کلید در گنج حکیم
فاتحه فکرت و ختم سخن
نام خدایست بر او ختم کن
پیش وجود همه آیندگان
بیش بقای همه پایندگان
سابقه سالار جهان قدم
مرسله پیوند گلوی قلم
درباره
نظامی گنجوی ,
چون خم گردون به جهان در مپیچ
آنچه " نه آن تو " به آن در مپیچ
زور جهان بیش ز بازوی توست
سنگ وی افزون ز ترازوی توست
کوسه کم ریش دلی داشت تنگ
ریش کشان دید دو کس را به جنگ
درباره
نظامی گنجوی ,
ای به ازل بوده و نابوده ما
وی به ابد زنده و فرسوده ما
دور جنیبت کش فرمان تست
سفت فلک غاشیه گردان تست
حلقه زن خانه به دوش توایم
چون در تو حلقه به گوش توایم
داغ تو داریم و سگ داغدار
می‌نپذیرند شهان در شکار
درباره
نظامی گنجوی ,
پیرزنی را ستمی درگرفت
دست زد و دامن سنجر گرفت
کای ملک آزرم تو کم دیده‌ام
وز تو همه ساله ستم دیده‌ام
شحنه مست آمده در کوی من
زد لگدی چند فرا روی من
بیگنه از خانه برویم کشید
موی کشان بر سر کویم کشید
درباره
نظامی گنجوی ,
ای چارده ساله قرة‌العین
بالغ نظر علوم کونین
آن روز که هفت ساله بودی
چون گل به چمن حواله بودی
و اکنون که به چارده رسیدی
چون سرو بر اوج سرکشیدی
غافل منشین نه وقت بازیست
وقت هنر است و سرفرازیست
دانش طلب و بزرگی آموز
درباره
نظامی گنجوی ,
| ای نام تو بهترین سرآغاز | بی‌نام تو نامه کی کنم باز | |
| ای یاد تو مونس روانم | جز نام تو نیست بر زبانم | |
| ای کار گشای هر چه هستند | نام تو کلید هر چه بستند | |
| ای هیچ خطی نگشته ز اول | بی‌حجت نام تو مسجل | |
| ای هست کن اساس هستی | کوته ز درت دراز دستی |
درباره
نظامی گنجوی ,
درباره ما
اطلاعات کاربری
نمونه سوالات فارسی هفتم
اشعار مولوی
اشعار مولوی
اشعار مولوی
رستگاری (حکیم ابوالقاسم فردوسی)
اشعار حافظآرشیو
نظرسنجی
نظر شما درباره ی سایت چیست؟
کدام شاعر را بیشتر می پسندید؟
تبلیغات شما
آمار سایت
عکس هفته
