loading...
کلاس ادبیات
احسان زنجانی بازدید : 337 چهارشنبه 22 بهمن 1393 نظرات (0)

باغ مرا چه حاجت سرو و صنوبر است

شمشاد خانه پرور ما از که کمتر است

ای نازنین پسر تو چه مذهب گرفته‌ای

کت خون ما حلالتر از شیر مادر است

چون نقش غم ز دور ببینی شراب خواه

تشخیص کرده‌ایم و مداوا مقرر است

احسان زنجانی بازدید : 668 چهارشنبه 22 بهمن 1393 نظرات (0)

در زبانِ فارسی جمله دارایِ دو قسمتِ اصلی است : 
 1ـ نهاد  2 ـ گُزاره

1 ـ نهاد :کلمه یا گروهی از کلمه هاست که درباره ی آن خبر می دهیم ؛
یعنی«صاحب خبر» است.

نهاد اجباری ( شناسه ) : ضمیری است که به انتهای فعل می چسبد تا صیغه ی
 آن را مشخص کند.
در زبان فارسی به نهادی که در ابتدای جمله می آید،« نهاد اختیاری» و 
به نهادی که به انتهای فعل می چسبد،« نهاد اجباری(شناسه)» می گویند.
مثال : من به مدرسه رفتم.  « من» : نهاد اختیاری  و « ـَ م » : نهاد اجباری
مانند : ادبیّات به یاری ابزارها و عواملِ گوناگون پدید می آید. واژه ی ادبیّات نهاد است.
گاهی نهاد بیش از یک کلمه است که اصطلاحاً به آن گروه نهادی می گویند؛ 
مانند : 
پس از واقعه ی عظیمِ انقلاب اسلامی،بسیاری از بنیاد هایِ فکری،فرهنگی و معیارهایِ 
ارزشی و اخلاقی ،دگرگون شد.                                گروه نهادی

برایِ پیدا کردنِ نهاد به اوّل فعل، « چه چیزی ؟ »  یا « چه کسی ؟ » اضافه 
می کنیم و نهاد را به دست می آوریم؛مانند : 
زبانِ هر جامعه در هردوره ای بر پایه ی باورها و ارزش ها ی دینی،سامان
می یابد. 
چه چیزی سامان می یابد ؟  زبان  = نهاد                                                                                                                       

احسان زنجانی بازدید : 350 چهارشنبه 22 بهمن 1393 نظرات (0)

ای به ازل بوده و نابوده ما
وی به ابد زنده و فرسوده ما
دور جنیبت کش فرمان تست
سفت فلک غاشیه گردان تست
حلقه زن خانه به دوش توایم
چون در تو حلقه به گوش توایم
داغ تو داریم و سگ داغدار
می‌نپذیرند شهان در شکار

احسان زنجانی بازدید : 320 دوشنبه 06 بهمن 1393 نظرات (0)

زندگی نامه

محمد تقی، پسر محمد کاظم صبوری، ملک الشعرای آستان قدس رضوی است و در سال 1304 هـ ق. در مشهد به دنیا آمده است.پدر بهار با آنکه ملک الشعرای زمان خود بود دوست نداشت پسرش به شعر و شاعری روی آورد، اما علی رغم خواست پدر، بهار شاعری را از چهارده سالگی آغاز کرد. 

احسان زنجانی بازدید : 238 پنجشنبه 02 بهمن 1393 نظرات (0)

شرح زندگی

جلال الدین محمد در ششم ربیع الاول سال 604 هجری (قرن هفتم) در شهر بلخ دیده به جهان گشود، ایشان اجدادش همه اهل خراسان بوده‌اند. پدرش نیز محمد نام داشته سلطان العلماء خوانده می‌شد و به بهاءالدین ولدبن ولد مشهور، پدرش مردی سخنور بوده، مردم بلخ علاقه فراوانی بر او داشته که ظاهرا همان وابستگی مردم به بهاء ولد سبب ایجاد ترس در محمد خوارزمشاه گردیده است. که در نتیجه آن، مهاجرت بهاءالدین ولد به قونیه گردید. اما از بدشناسی در آنجا نیز تحت مخالت امام فخررازی که فردی بانفوذ در دربار خوارزمشاه بود قرار گرفت.

درباره ما
این وبسایت توسط دانش اموزان مدرسه ی نمونه دولتی فردوسی طراحی شده است،امید وارم از مطالب ما استفاده ی خوبی داشته باشید! ************************* ------------------WelCoMe-------------- *************************
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    نظرسنجی
    نظر شما درباره ی سایت چیست؟
    کدام شاعر را بیشتر می پسندید؟
    تبلیغات شما

    آمار سایت
  • کل مطالب : 66
  • کل نظرات : 2
  • افراد آنلاین : 10
  • تعداد اعضا : 5
  • آی پی امروز : 15
  • آی پی دیروز : 12
  • بازدید امروز : 18
  • باردید دیروز : 13
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 18
  • بازدید ماه : 284
  • بازدید سال : 11,708
  • بازدید کلی : 218,047
  • عکس هفته